این رمان تاثیر برانگیز و زیبا، داستان دختری 9 ساله است که مادرش از بیماری غیرقابل درمان رنج میبرد. واکنش شجاعانه کتی به مشکلاتی که با آن روبهرو میشود و محیط خاطرهبرانگیز تایلند به طور خاص، این رمان را به یاد ماندنی میکند. کتی هر روز صبح با صدای تلق تلوق کفگیر و ماهیتابه مادربزرگ از خواب بیدار میشود و هر شب با آرزوهایی برای مادرش به خواب میرود. زندگی کتی مانند جویباری جاری و آرام است که از پشت در خانهاش میگذرد، اما زیر این ظاهر آرام راز نهفتهای وجود دارد. چرا مادر کتی مدتها از او دور مانده و پدرش کجاست؟ این سوالها کتی را به سفری فراموشنشدنی، از خانه قدیمی روی آب به ویلای کنار دریا و بعد آپارتمانی در شهر بزرگ میبرد.