وقتی خبر بارداریام را به مسعود دادم از شادی مثل بچهها گریه میکرد. مسعود عاشق بچه بود اما بخاطر وضعیت من و به توصیه دکتر دم از خواستهاش نمیزد. خدای مهربان هم به جبران صبر او بعد از چهار سال به ما یک جفت دو قلوی دختر و پسر عطا کرد که نامشان را بخاطر علاقهمان به موسیقی کلاسیک ایران، نوا و ماهور گذاشتیم.