عشق واژهای است با سه حرف عین و شین و قاف که تنها در مورد پروردگار یگانه مصداق دارد و فقط میتواند با مفعول بودن او، فاعل واقع شود و از آنجا که فاعلین این راه برای رسیدن به مفعولشان خم و چمهای فراوان در پیش دارند، با شناخت این حس عرفانی باید قلب ضعیف و کوچکشان را آبدیده سازند و بگسترانند تا بتوانند ذرهای از عشق بیمنتهای معبود را در آن بگنجانند. عشق واژهای نیست که بتوان آن را در میان لغاتی که هر یک بر تکه کاغذی نگاشته شده است جستجو کرد. بلکه حالتی است عرفانی که در ضربانهای قلبی حزین و رنجور و یا ذره ذره عالم وجود هویداست. البته ناگفته نماند، دست یافتن به هر یک از این ذرات، مقدمه آن راه پرفراز و نشیب است و به قول معروف همیشه باید جز را شناخت و سپس کل را جستجو کرد.