در گرماگرم زمانه پرآشوب و رویدادهای سرنوشتسازی که به استقرار نظام هیتلری در آلمان انجامید دو نوجوان هم مدرسهای زندگی به ظاهر آرام و بیدغدغهای را میگذراندند از این دو یکی یهودی و دیگری از یک خاندان برجستهای اشرافی است. آشنایی و دوستی ساده دو همشاگردی دوام چندانی نمییابد و کشمکشهایی سیاسی و اجتماعی آن دو را کمکم از هم جدا میکند. سرنوشت یکی تبعید و گریز و مهاجرت ناخواسته است در حالی که همه چیز میتواند به ترقی و شهرت دیگری منتهی شود. اما رویداد دردناک و تکاندهندهای در آخرین سطرهای کتاب همه آنچه را که خواننده حدس میزند نقش بر آب میکند.