تقدیر شاید تغییر بردار نباشد، اما قطعا تدبیربردار است. در کش و قوس جنگ مغلوبه من با من حکمت تدبیر را به کار بست. با مقاومت شرایط، تدبیر را آرام و پیوسته تزریق کرد و به لزوم اتحاد شورانگیز مادیت و معنویت رسید. به کار اندازی آن معمایی تازه بود که دم خدایی به مدد آمد و جریان دائمی زندگی را فرا رویش گشود. خلاهای به جا مانده راهکار طلبید. ناگزیر مفهوم بده و بست را درک کرد. آنگاه دریافت طبیعت برای من برای ما و به خاطر ما خلق نشده است بلکه ما جزئی از آنیم تا تکامل مسیرش را طی کند. مستحکمترین طناب رسیدن به کمال انسانی توکل به او و همسویی با خلقت خالق است.