رمان ایرانی

پلاک 7 قدیم

مفیستوفلس: از قضا قرائت جن از عشق صحیح‌ترست با نو... می‌دانید آدم‌ها چطور به وجود سیاهچاله‌ها پی بردند؟ آنها دیدند که ستاره‌ای حول همدم نامریی می‌چرخد و جریانی از ماده از طرف ستاره به سمت بیرون وجود دارد، انگار ستاره گرد یار نامریی می‌گردد و جرمش را به جان آن دیگری می‌ریزد. جن: خوب چرا اون یکی جونشو واسه این یکی نمیده؟ مفیستوفلس: چون جرم سیاهچاله بیشتر از ستاره است. همانطور که معشوق عزیزتر است... همانطور که یار مهم‌تر است. پری: لعنت بر شیطان... به دلقک زنگ بزنید برای من هم پپرونی بگیرد. غذایی بخوریم که به سوختنش بیارزد...

امرود
9786005327380
۱۳۸۹
۱۶۰ صفحه
۳۹۴ مشاهده
۰ نقل قول