رمان نوجوان

نیکلا کوچولو و همسایه‌هایش

(Le petit nicolas et ses voisins)

سر میز نشسته بودیم که مامان گفت: «باید حتما بروم یک دست لباس برای نیکلا بخرم. سعی کردم لک لباس آبی ملوانی‌اش را پاک کنم ولی نشد. بابا به من چشم‌غره رفت و گفت: «این بچه چقدر لباس می‌خواهد، به همان سرعت که من برایش لباس می‌خرم، لباس خراب می‌کند. باید یک زره ضد زنگ خرید.

9789642980581
۱۳۹۰
۱۲۴ صفحه
۸۵۸ مشاهده
۱ نقل قول
دیگر رمان‌های سامپه ـ گوسینی
دوستان نیکولا کوچولو
دوستان نیکولا کوچولو نیکولا کوچولو دوستان خوبی دارد که همیشه سعی می‌کنند به هم‌دیگر کمک کنند گرچه گاهی نیز باعث دردسر می‌شوند. نیکولا در این کتاب هم، دست از شیطنت بر نمی‌دارد ولی این بار دوستانش هم حسابی به او کمک می‌کنند. نیکولا کوچولو کتابی است برای کودکان هفت ساله تا هفتادو هفت ساله.
هنرهای نیکولا کوچولو
هنرهای نیکولا کوچولو من توی خانه حالم بد شد و شام نخوردم، ولی به هر حال بازدید از کارخانه شکلات‌سازی خیلی جالب بود. تنها کسی که دماغش سوخت آنیان بود، چون در مورد بازدید از کارخانه شکلات‌سازی انشایی ننوشتیم، علتش این بود که خانم معلم گفت دلش نمی‌خواهد دیگر حتی یک کلمه درباره آن بشنود.
مدرسه نیکولا کوچولو
مدرسه نیکولا کوچولو شب وقتی بابا دید مامان چه چیزهایی برای من خریده، گفت:‌ امیدوار است من از وسایلم خوب مواظبت کنم و من هم گفتم که باشد. راستش، من خیلی مواظب وسایلم هستم، گرچه مداد تراشم قبل از شام، وقتی داشتم موش را بمباران می‌کردم شکست و بابا عصبانی شد...
بادکنک نیکولا کوچولو
بادکنک نیکولا کوچولو ما رفتیم سوار اتوبوس بشویم و با آن برگردیم خانه، و یک صف آدم منتظر بود، و توی صف یک پسر هم‌سن و سال من بود که او هم یک بادکنک فروشگاه دستش بود و صورتش را چسبانده بود به بادکنکش و داشت گازش می‌گرفت، و کارش نتیجه داد: بنگ!
سفرهای نیکولا کوچولو
سفرهای نیکولا کوچولو حیف که من جوک زیاد بلد نیستم و وقتی هم تعریفشان می‌کنم همیشه آخرشان یادم می‌رود، ولی این جوک آنقدر خنده‌دار بود که برای اینکه یادم نرود، سر کلاس یکسره برای خودم تکرارش می‌کردم،‌ شانس آوردم که خانم معلم ازم سوال نکرد،‌ چون هیچ گوش نمی‌کردم، خانم معلم هم هیچ دوست ندارد کسی به درسش کوش ندهد...
مشاهده تمام رمان های سامپه ـ گوسینی
مجموعه‌ها