چهار داستانی که در این مجموعه گرد آمدهاند تجربههایی هستند در ژانر ((وحشت))؛ گونهای ادبی که در ایران کمتر به آن پراخته شده است. کابوسهای هولناک سارا اندک اندک واقعیت پیدا میکند. انگشتری که کمال نیمهشب از انگشت جنازهای در خیابان بیرون کشیده، مرگهایی مرموز را پیامد دارد. خانهای مرموز و سه حرف ((نون))، زنی جوان را از راز جنایتی پنهان باخبر میسازد. پیرمرد گلایه میکند: بد روزگاری شده! سرگذشت آدم هم دیگه مال خودش نیست. اگه غافل بشه ازش میدزدنش! الکی حرف نمیزنم! سرم اومده که میگم!...