پدر فریدون کوهی معروف به فری قصاب، کشته میشود. او خواهر دم بخت و برادری دارد که بر اثر افتادن از بلندی بر اثر بیاحتیاطی فری قصاب در دوران کودکی به دیوانگی نسبی دچار شده است. فری قصاب معتقد است که مرگ پدر او بیعلت نبوده است. فری قصاب عاشق زنی بدنام به نام پری زاغه میشود که این عشق زندگی او را به هم ریخته و باعث جدایی فری از نامزدش میشود. فری متوجه میشود که پری زاغه زندگی سختی داشته و بر خلاف شهرتش بدنام نیست. او تصمیم میگیرد... .