((دکتر نیکرو)) رمانی است پر از حوادث، پر از احساسات ، غمها و شادیها بدیها و بخششها، حوادث آنچنان زنجیرواراتفاق میافتد که حتی به خواننده فرصت نفس کشیدن نمیدهد. نادر در جریان تحصیل علم با عشق آشنا میشود. اما از عشق فرار میکند. فرار میکند تا به هدفاش برسد. ولی مگر میشود از عشق فرار کرد، مگر میتوان بی عشق هم زندگی کرد. درس خواند، دانشگاه رفت. عشق نادر عشق پاکی است، عشق جوان پاکی است که در دوران سالهای آخر دانشگاه به اوج خود میرسد و زندگیش را شکل میدهد و به آن رنگ میبخشد.