دنیا برای من حرام شده است چه رسد به شیر مادرم، این را به مادرم نگفتم اما خوب میدانستم. من خوب میدانستم که دیگر مرا باد برده است و از کوچههای جنوب شهر تهران به ویرانههای کوچه مهتاب شاهآباد و بعد از آن به جنگلهای سرسبز هاوایی انداخته است. شبها همیشه در هاوایی بودم و صبحها که چشم میگشودم...