نویسنده این کتاب، سعی ندارد با موعظه و دروغ، خودش و ما را اغوا کند. فضا و تصویرهای روشن و زلالگونه قلم او، پیرامون ما دائم در حال تغییر است. از چشمک و رقص ستارهها شروع و به تکان جسم کوچک و ناقابلی، مثلا پارهسنگی غلتان در رودخانه ختم میشود... همانگونه که زمانی دیگر با آواز پرندگان آغاز و در سکوتی همهجاگیر و وسیع به اتمام میرسد... اما قدر مسلم این که نشاندهنده اعتقاد او به تقدیر و سرنوشت محتوم، قسمت و جایگاه واقعی انسان است.