رمان نوجوان

شبح ساحل (دایره وحشت 21)

(Ghost beach)

جری خیلی دوست داشت تا هر چه زودتر در قبرستان متروکی که کنار ساحل پیدا کرده بود دست به اکتشافات بزند. تا این که بچه‌های دیگر، داستانی برایش تعریف کردند. داستانی درباره‌ی روحی سه هزار ساله. روحی که هنگام ماه کامل از قبرستان می‌آید. روحی که در اعماق قبرستان زندگی می‌کند. جری فکر کرد که این یکی از همان قصه‌های احمقانه در مورد ارواح است.... آیا واقعا این طور بود؟ آیا جرات دارید، با مکانی پر از ارواح، مومیایی‌ها، خون‌آشام‌ها، و دیگر مخلوقات ترسناک روبرو شوید؟ شاید پس از یک بار ملاقات با آن‌ها دیگر هرگز برنگردید.

ویدا
9789642912131
۱۳۹۰
۱۴۴ صفحه
۲۳۶۱ مشاهده
۰ نقل قول
استاین ۹۳ رمان استاین می‌گوید:" وظیفهٔ بزرگی دارد و آن سیخ کردن مو بر اندام بچه هاست" کتاب‌های او با فروش بیش از ۲۵۰ نسخه در سطح جهان او را به پر فروش‌ترین نویسندهٔ کودک تبدیل کرده‌است . او هم اکنون همراه همسرش جین(jane)و پسرش مت (matt)زندگی می‌کند. استاین می‌گوید:"من عاشق این هستم که خواننده‌هایم را به جاهای ترسناک ببرم آیا می دانید ترسناک‌ترین مکان کجاست؟این محل ذهن خود شماست." آر.ال.استاین«رابرت لارنس استاین»در سال ۱۹۴۳ در شهر کلموبوس در ایلت اوهایو به دنیا ...
دیگر رمان‌های استاین
جیغ (تالار وحشت)
جیغ (تالار وحشت) اسپنسر ترنر اخیرا وسیله جالبی به نام مویه‌کش خریده است. این‌طور که فروشنده گفته بود این دستگاه باید به اسپنسر امکان دهد مویه‌های اشباح و ارواح را دریافت کند. اسپنسر با تمام وجود دوست دارد با دنیای ارواح تماس برقرار کند. مشتاقانه منتظر است که دستگاه جدیدش را امتحان کند. اما... اسپنسر به زودی فریادهای ناشی از ترس خود را ...
اردوگاه وحشت (مورمور3)
اردوگاه وحشت (مورمور3)
جادوی جزیره بالادورا
جادوی جزیره بالادورا وقتی خاله مارک او را دعوت کرد که به خانه‌اش در جزیره بالدورا برود. مارک خیلی خوشحال شد. اما وقتی به آن‌جا رسید در کمال حیرت دید خاله‌اش ناپدید شده است. شایعه بود که اهالی این جزیره بیگانه‌ها را به قتل می‌رسانند و سرشان را با مواد جادویی کوچک می‌کنند! آیا بین ناپدید شدن خاله مارک و قدرت جادویی اهالی جزیره ...
1 روز در سرزمین وحشت (دایره وحشت 20)
1 روز در سرزمین وحشت (دایره وحشت 20) .
خون هیولا (دایره وحشت 4)
خون هیولا (دایره وحشت 4) زمانی که ایوان با عمه بزرگ و اسرارآمیزش زندگی می‌کرد، روزی یک مغازه اسباب‌بازی فروشی قدیمی را می‌بیند و یک بطری گرد گرفته خون هیولا می خرد، اوایل بازی با آن سرگرم کننده است. اما ایوان متوجه چیز غریبی در آن ماده لزج سبزرنگ می‌شود. به نظر می‌رسد که دارد زیاد می‌شود. بیشتر و بیشتر... و انگار این رشد، اشتهایی هیولایی ...
مشاهده تمام رمان های استاین
مجموعه‌ها