گفتم: ((اگر کسی رویایش این باشد که برود امریکا چی؟)) گفت: ((حتما به چیزی احتیاج دارد که فکر میکند آنجا پیدایش میکند.)) گفتم: ((اگر بخواهد از زیرزمین برود چی؟)) گفت: ((مگر امریکا راه زیرزمینی دارد؟)) گفتم: ((نه قربان! ولی شاید یک نفر دلش بخواهد راه درست کند.)) گفت: ((خب اگر چنین آدمی وجود داشته باشد، به هیجان احتیاج دارد، ما هم دعا میکنیم موفق باشد.)) دستم را به آسمان دراز کردم و گفتم: ((خدایا به کسانی که میخواهند راه زیرزمینی درست کنند کمک کن!)) پادشاه بی تاج و تخت گفت: ((آمین! اجازه میدهیم او را پادشاه بی تاج و تخت زیرزمین بنامید!))