مجموعه داستان داخلی

مگر می‌شود قابیل هابیل را کشته باشد

شنیده بودم پیامبری از نور می‌آید و به اندازه مشت هر کس به او ستاره می‌دهد. هر ستاره آرزویی را برآورده می‌کند. دستم را مشت می‌کنم. یک، دو... نه چهار ستاره. اولین ستاره او، دومین ستاره من با او... سومین ستاره او با من، چهارمین ستاره، باز هم او. انگار در دست من فقط یک ستاره جای می‌گیرد. بی‌چاره پیامبر نور،با آن همه ستاره اضافی برای آدم‌هایی با مشت‌های کوچک.

هیلا
9786005639117
۱۳۹۱
۱۲۸ صفحه
۲۱۹ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های عالیه عطایی
چشم سگ
چشم سگ مجموعه‌داستانِ چشمِ سگ سومین اثر داستانی عالیه عطایی و دومین مجموعه داستانش است. این کتاب هفت داستان دارد که برخی‌شان جوایزی را نیز نصیبِ نویسنده کرده‌اند. جهانِ عطایی در این داستان‌ها براساسِ بدایعی بنا شده که در وهله‌ی نخست در سوژه خود را به رخ می‌کشند. مثلِ مردی افغان که به ثروتمندانِ تهرانی حیوانات نایاب می‌فروشد یا اضطراب و ناامنی‌ای ...
مشاهده تمام رمان های عالیه عطایی
مجموعه‌ها