مجموعه داستان داخلی

شلیک به پیانیست

کیسه زباله دیشب از همیشه سنگین‌تر بود. ریتا هم کمک کرد تا کیسه‌ زباله را دم در ببریم. چه‌قدر هم بوی گند می‌داد. الیکا یک کیسه‌زباله دیگر با چاقو می‌آورد تا برسا را چند قسمت کنیم و هر کس یک قسمت را ببرد که زیاد سخت‌مان نباشد. به الیکا گفتم:«از اون تخمه‌شورها چیزی مونده؟» «آره، یک‌کم هس.»

نیلا
9786005140071
۱۳۹۱
۸۸ صفحه
۲۵۰ مشاهده
۰ نقل قول