مجموعه داستان داخلی

گفته بودی به هر حال

ببین چه خونی راه افتاده از دستم. دستم را می‌کشم روی برف‌ها. چه نقاشی قشنگی شد. بیا این هم یک تصویر استثنایی. کاش بودی و عکس می‌گرفتی. یادت می‌آید که از ماشین پیاده شدم و با لگد زدم آدم‌برفی‌ات را خراب کردم. روی برف‌ها بالا و پایین پریدم. چنگ زدم و برف‌ها را گوله کردم و کوبیدم به شیشه ماشینت. در ماشین را باز کردم. ساکت بودی و چیزی نگفتی. روی شیشه بخارگرفته خط‌خطی می‌کردی. کوله‌ام را برداشتم. فقط نگاه کردی. در را بستم. ماشین تکان خورد. وقتی پیاده شدم شنیدم حرفی زدی مثل اینکه گفته باشی به هر حال...

مروارید
9789641911692
۱۳۹۱
۸۸ صفحه
۲۰۸ مشاهده
۰ نقل قول