بعد از آن که خانواده آدرهند برای گردش به سیرک میروند، مینتی درگیر وردهای جادویی پیشگوی بدجنسی میشود، قلعه آدرهند پر از خرگوشهای سفید پشمالو میشود، ماکی داک و موشی به نام آقای ویسکرز وارد قلعه میشوند و ولوین دستگاه عجیبی اختراع میکند تا با آن کلمها را بشمرد. خدایا! عجب هیاهویی در قلعه به راه میافتد! ادگار با کمک سلستیس و ورد جادویی کوچکش، خانواده آدرهند را از شر این هیاهو و بههم ریختگی نجات میدهد.