رمان ایرانی

ثروت سیاه

به راستی که انسان چون خود را غنی و بی‌نیاز دید، سرکشی و طغیان می‌کند. اگر فریب دنیا را نمی‌خوردیم... اگر فریب دنیایی که سرایی بی‌ارزش و بی‌وفاست را نمی‌خوردیم. امروز با طناب پوسیده این خانه بی‌بقا به اعماق چاه نادانی فرو نمی‌رفتیم و به ثروت که نامش غالبا با غرور و افتخار همراه است حرمت اضافه نمی‌گذاشتیم و می‌فهمیدیم همین ثروت‌هایی که بدون یاد پروردگار جمع می‌شوند دل‌هایمان را سیاه کرده‌اند و معرفتمان را گرفته‌اند... ای کاش آفت مال را هم مثل لذت بردن از ثروت، می‌دیدیم و می‌دانستیم قیمت هر کس به هنری است که دارد نه به سیم و زرش...

پرسمان
9789648079715
۱۳۹۱
۳۷۲ صفحه
۱۲۸۲ مشاهده
۰ نقل قول