آدورا گمان میکند دیگر همهچیز تمام شده، شوهرش بیستسال پیش مرده، پسرش بزرگ شده و از پیشش رفته و حالا فقط دو دلخوشی در زندگیاش دارد... درست موقعی که فکر میکند همهچیز را درباره کیخسرو میداند، کتابچه عجیبی به دستش میرسد که تمام دانستههایش را درباره این شاه عارف و اسرارآمیز که در فرهنگ ایرانی به ((شاهزند)) مشهور است، به چالش میکشد. اما...