مرد جوانی پس از سالها تحصیل در اروپا به ده زادگاهش در سودان باز میگردد و در میان چهرههای آشنا غریبهای را میبیند ـ مصطفی سعید اسرارآمیز. ضمن دوستی با هم، مصطفی داستان برآشوبنده زندگی خود در لندن پس از جنگ جهانی اول را برای مرد جوان حکایت میکند. مصطفی چون طرفهای کمیاب در جامعه غرب تمجید شد و محبوبیت فراوانی نزد زنان کسب کرد و به این راه کشانده شد که از غرب منحط وحشیانه انتقام بگیرد و در برابر آن خود ویران شود. اینک میراث هولناک کردارش در ده کوچکی در غم رود نیل لانه کرده است. فصل مهاجرت به شمال داستان مردی است که فرهنگی ویرانش کرده است، همان فرهنگی که در ساختن قسمتی از وجودش نقش داشته؛ کند و کاو نیرومند و خاطرهانگیزی است از استعمار در دو دنیای متفاوت از یکدیگر.