رمان ایرانی

در رمان حاضر، داستانی عاشقانه درج شده است. «طلایه» دختر زیبایی است که خواستگاران فراوانی دارد. او پدری سرشناس و متدین دارد و خود به نجابت و پاکدامنی معروف است. اما در شبی در یک مهمانی، بدون اطلاع از مختلط بودن مجلس، به جشن می‌رود و در پایان مهمانی طعمه یکی از پسران بی‌صفت شده و گوهر عفت خود را از دست می‌دهد. از آن به بعد، او به خاطر ترس از بی‌آبرویی، از تمام خواستگاران خود عیب و ایراد می‌گیرد و آن‌ها را رد می‌کند تا اینکه فوتبالیست سرشناسی به نام «اردوان صولتی» که فردی تحصیل کرده، ثروتمند و جوان رعنایی است، به خواستگاری وی می‌آید و «طلایه» که در مقابل خانواده، بهانه‌ای برای رد کردن او ندارد، به او پاسخ مثبت می‌دهد و زندگی‌اش در مسیر جدید همراه با شیرینی‌ها و تلخی‌های فراوان قرار می‌گیرد.

علی
9789641931133
۱۳۹۱
۷۶۰ صفحه
۶۸۳۳ مشاهده
۱ نقل قول
دیگر رمان‌های نگاه عدل‌پرور
ثیب (ثریا یا بهار)
ثیب (ثریا یا بهار) سرخمیده‌ام را مقابل آیینه بالا کشیدم. به کندی نفسم بالا می‌آمد. تمام سلول‌های بدنم تشویش و اضطراب شده بود. چه می‌دیدم؟ آن تصویر دل فریب توی قاب آیینه من نبودم. کی و چه کسی تصویر مرا عوض کرده بود؟ آن دختر توی قاب آیینه چه کسی بود؟ هر که بود، او من نبودم. او دیگری از من بود.
شمیم
شمیم از پررویی و وقاحت بیش از حد خشایار حسابی اخم‌هایم در هم گره خورده بود و فقط منتظر بودم که مرجان پاشو از سالن بیرون بگذارد و آن‌چه لیاقت‌اش بود، بهش بگویم و یا او را از ویلا بیرون کنم و یا خودم آن‌‌جا را ترک کنم، البته بعد از گفتن حرف‌هایی که تمام فکرم را مشغول کرده بود. فقط ...
مشاهده تمام رمان های نگاه عدل‌پرور
مجموعه‌ها