دن مورالس داستان میگوید. داستانهای زیادی درباره چیمبوته، شهر کوچکی در پرو که در آن زندگی میکرد. درباره ماهیگیری و زندگیهای آن شهر و درباره تغییراتی که همیشه معنی پیشرفت نمیداد. داستانهایی درباره زندگی آدمها در کنار همدیگر و اینکه با کشتهشدنشان به دست دولت چطور اوضاع بدتر میشود. این کتاب خوش خوان با حسی نوستالژیک و تحت تاثیر بیثباتیهای جریانهای سیاسی پرو، پیامی با اهمیت دارد. اینکه وقتی نظم طبیعی در هم میریزد این فقط ماهیها نیستند که میمیرند. وقتی طبیعت بمیرد شاید همه ما نیز بمیریم.