در گذشته نه چندان دور دختر کوچکی به نام آنی به یک خانه روستایی جدید در بیرون شهر نقل مکان کرد. اینکه میگویم جدید به این خاطر است که خانه برای آنی جدید بود وگرنه در اصل، یک خانه روستایی قدیمی و کهنه بود که مدتها کسی در آن زندگی نکرده بود. مادر آنی وقتی تار عنکبوتها را با جارو پاک میکرد، آهی کشید و گفت نگاه کن! چقدر خاک!