رمان نوجوان

سنجاق قفلی

آسمان که می‌گرید، دل آفتاب از زندگی به تنگ می‌آید. هر دم که آفتاب بر زندگی می‌تابد، طراوت قطره‌ای باران در عطش زندگی نایاب می‌شود. هر روز زندگی، خاطره‌ایست به تلاش برای بهانه‌ای غریب و دوردست. خوشا به آنانکه قدر هر نفس را در عشق یابند و بندگی.

البرز
9789644428104
۱۳۹۱
۲۱۰ صفحه
۶۸۴ مشاهده
۰ نقل قول
علی ابراهیم کافوری
صفحه نویسنده علی ابراهیم کافوری
۱ رمان (Persian: پرویز شاپور)
پرويز شاپور متولد شهر قم كه شناسنامه اش را در تهران گرفتند، در دانشگاه تهران به اخذ ليسانس اقتصاد نائل آمد .او در مدرسه صنعتي آن سالها شاگرد علي اسفندياري ( نيما يوشيج ) بود . در سال 1329 با فروغ فرخ زاد نوه خاله مادرش که پانزده سال از او کوچک‌تر و در آن زمان شانزده ساله بود ازدواج كرد. رابطه زناشوئي اين دو به خاطر دخالتهاي نزديكان در سال 1343 به جدائي ختم شد و ...
مجموعه‌ها