مجموعه داستان داخلی

عسکر گریز

زن گیلاسی چای برای مرد ریخت و دسترخوانی نان برایش گشود. جوان تکه‌ای نان در دهن گذاشت و با دندان‌های سمت راستش آرام آرام سرگرم خوردن شد. زن رفت و از تابه خانه با بالش و لحافی کهنه برگشت. گفت: برای این که تیل چراغ کم‌اس، ما همیشه زودتر می‌خوابیم.

آگه
9789643291297
۱۳۸۵
۲۱۶ صفحه
۳۷۶ مشاهده
۰ نقل قول
محمدآصف سلطان‌زاده
صفحه نویسنده محمدآصف سلطان‌زاده
۵ رمان محمد آصف سلطان زاده يكي از نويسندگان كشور افغانستان است كه به دليل حضور طولاني مدت اش در ايران وحشر و نشر با بسياري از نويسندگان و منتقدان كشورمان تا حدودي به زير و بم ادبيات داستاني به معناي اصيل آن دست يافته است

محمد آصف سلطان زاده را مي توان بعد از نويسندگان موثري چون«رهنورد زرياب»،«احمد شاه فرزان»و«سپوژمي زرياب»به دليل احاطه بر حوزه ادبيات داستاني و نگاه منتقدانه به عنصر جنگ يكي از نويسندگان خوب كشور افغانستان معرفي ...
دیگر رمان‌های محمدآصف سلطان‌زاده
اینک دانمارک
اینک دانمارک
گاوهای برنزی
گاوهای برنزی محمد‌آصف سلطا‌زاده اواخر دهه‌ هفتاد نامش را سر زبان‌ها انداخت، با انتشار مجموعه داستان در گریز گم می‌شویم که برنده‌ اولین دوره‌ جایزه‌ هوشنگ گلشیری نیز شد. سلطان‌راده متولد سال 1343 در کابل است و مانند بسیاری از نویسندگان افغان به خاطر جنگ به ایران مهاجرت کرد. او بعد از موفقیت کتاب اولش آثار دیگری نیز منتشر کرد که با ...
در گریز گم می‌شویم
در گریز گم می‌شویم
نوروز فقط در کابل باصفاست
نوروز فقط در کابل باصفاست
مشاهده تمام رمان های محمدآصف سلطان‌زاده
مجموعه‌ها