... در بطن خود رشد دادن و سپس به دنیا آوردن، کمال زنهایی است که وجه مشترک برخی از داستانهای مجموعه زن کاغذی است. زنهایی که به پای مناسبات اجتماعی نمینشینند تا برای آنها قانونی بتراشند از حضور، حضور پیدا و پنهان زنان، بلکه خود مناسبات اجتماعی را به وجود میآورند. این زنان گرفتار دنیایی تنگ هستند، بیآنکه بتوانند گستره تازهای فتح کنند که نشان از به خودآیی آنان، عنوان انسانی اندیشمند را داشته باشد. در واقع اینان بیش از پیش به حصار ناامنی و ترس رانده میشوند و در داستانهای «غروب کلاغها» و «قاصدکها و گلهای نرگس»، زنان راوی این مناسبتها هستند.