گاهی احساس میکنم در ایفای نقشش ناکام است. واژه معنایش را از دست میدهد و به صدای مبهمی تبدیل میشود که جز شکستن سکوت وظیفهای ندارد. چون سکوت همتراز پوچی و مانند مرگ ترسناک است. آدمهای داستان من با این احساس زاده میشوند. آنها قربانانیان سوءتفاهم هستند. قربانی ناتوانیشان در یافتن زبانی همسان.