رمان ایرانی

لذت انتفام

با قلبی شکسته کنار علی در راهروی بیمارستان نشسته بودم که توجهم به انتهای راهرو جلب شد. اشکان با دسته گلی بزرگ به سمت ما می‌آمد و با هر قدم که برمی‌داشت جرات زندگی را از من می‌گرفت. علی پس از باخبر شدن از کل ماجرا گفته بود که اگر یکبار دیگر با اشکان روبه‌رو شود او را به قتل می‌رساند و حالا....

پرسمان
9786001870286
۱۳۹۲
۲۹۶ صفحه
۳۷۸ مشاهده
۰ نقل قول