هیچکس نمیدانست چه اتفاقی رخ داده است. ابری سیاه و سترون بر فراز شهر بود و هوا چنان رو به سردی میرفت که تا یک ساعت دیگر بخار پشت شیشهها یخ میبست. چارهای نداشتیم جز آنکه جلو تلویزیون بشینیم و اخبار را از پشت قاب شیشهای دنبال کنیم. اما هیچکس توضیحی منطقی برای این رویداد غیره منتظره نداشت.تنها چیزی که همه بر سر آن توافق داشتند این بود که آن روز صبح خورشید طلوع نکرده است...