رمان ایرانی

آخرین راه

من که خیلی دلخور بودم رو به عزیز گفتم: عزیز شما هم که انگار نه انگار. این همه به خواهر و شوهر خواهرتون توهین کرد، آخه چرا جواب آقاجونو ندادین؟ آخه چه ایرادی می‌شه به اون گرفت؟ شما فکر می‌کنید من دیگه مثل اون پیدا می‌کنم؟ به خدا همه دوست و آشناها آرزوی یک چنین دامادی رو دارن. جوون هست، تحصیل‌کرده و مودب و باوقار هست، فامیل خودمونم که هست، آخه دیگه چی‌ می‌خواین؟

البرز
9789644428074
۱۳۹۱
۱۷۶ صفحه
۶۲۸ مشاهده
۰ نقل قول