رمانهای زمین را شخم بزن، دانه را بکار و محصول را درو کن به ترتیب ادامه هم میباشند. این سه رمان که قصه زندگی سه نسل - مادربزرگ، مادر و نوه - را حکایت میکنند، از احساسات، آرزوها ناکامیها و البته عشق آنها سخن میگویند و پا به دنیای راز آلودشان میگذارند. در این سه داستان نسلها به مصاف هم میروند و تفکر کهنه و نو با هم میستیزند. روند داستانها به گونهای است که خوانندهی مشتاق و کنجکاو، سردر گم رها نمیشود، بلکه همسفر با شخصیتهای اصلی داستان جادهای عمرشان را تا انتها میپیمایند. شاید یکی از مزایای این سه اثر همین توالی آنها باشد با این حال نحوه نگارش داستانها به گونهای است که هر یک از آنها داستان مستقلی به حساب آمده و جدا از هم قابل خواندن و درک میباشند.