رمان ایرانی

پنج‌شنبه‌های سالن

خر پول. چه کلمه زیبایی. چه حس خوش آیندی. حتما خانم ملک افضلی هم در یکی از آن خانه‌های سر به هوا نکشیده و پر دار و درخت زندگی می‌کند. شاید خوشگل باشد. خوش هیکل. خوش لباس که حتما هست. کاش مامان من بود. یکی دیگر به لیست مامان‌های درخواستی‌ام اضافه شد. ته لیست خانم ترابی بود. گمانم اگر چاق‌وچله نبود می‌رسید به رده‌های بالا. آن وقت‌ها، چندین و چندبار آرزو کرده بودم خاله آذر مامانم باشد. با خاله آذر می‌شد هر حرفی زد. نمره درس‌ها را نگفت. ده ساعت وراجی با تلفن عین خیالش نبود. نه اخم و تخمی نه باز خواستی. مدتی هم به یکی از همسایه‌ها پیله کردم. تازه اسباب‌کشی کرده بودیم و دیوار به ویارشان شده بودیم. فاطی خانم زن قشنگی بود و هر روز یک‌جور مانتو می‌پوشید و موهاش مدام رنگ‌به‌رنگ می‌شد. از شرابی به بلوند، از بلوند به مشکی، یک روز مش، یک روزهای لایت، دفعه بعدی لولایت. این اصطلاحات را آن روزها بلد نبودو...

تهران
9789640485903
۱۳۹۲
۲۲۸ صفحه
۲۵۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های ملیحه صباغیان
رگ سرخی به تن بوم
رگ سرخی به تن بوم نگاه سهراب خیره ماند به روبرو. به پشت سر من. قد راست کردم. برگشتم. دهان گشودم. پشت پلکم، کوبیدن گرفت.ستونی از نور فرو پاشید. صفحه‌ای روشن و سفیدرنگ، انگار که بومی خام و کار نکرده پیش چشمم قد کشید. پلک‌ها را به هم فشردم. طرحی از چشم‌های کامران، همان که اول‌بار، روی کاغذ آورده بودم، در متن صفحه نقش بست. رگ ...
پنجشنبه‌های سالن
پنجشنبه‌های سالن خر پول. چه کلمه زیبایی. چه حس خوش‌آیندی. حتما خانم ملک افضلی هم در یکی از آن خانه‌های سر به هوا نکشیده و پر دار و درخت زندگی می‌کند. شاید خوشگل باشد. خوش هیکل. خوش لباس که حتما هست. کاش مامان من بود. یکی دیگر به لیست مامان‌های درخواستی‌ام اضافه شد. ته لیست خانم ترابی بود. گمانم اگر چاق ‌و ...
مشاهده تمام رمان های ملیحه صباغیان
مجموعه‌ها