شانزده سالم بود و نباید آرایش میکردم. مینو به آرایشی احتیاج نداشت. اما من از وسایل مینا کش میرفتم. او هم این را میدانست ولی نمیتوانست گردنم بگذارد، عوضش در خانه از من کار میکشید. من هم باج میدادم. گاهی مینا حسادتش را به زیبایی مینو به وضوح نشان میداد. هر چه بعدها فهمیدم که پشت سر پیش دیگران خیلی از او تعریف میکند.