آدم های شکستخورده نومید، آدمهای درمانده از رنج سالیانی که بر آنها رفته. آدمهایی که مرگ با لبخندی شیرین و روی خوش، به آستانه اتاقشان تکیه زنده است و آدمهایی که از دل تاریخ بیرون آمدهاند تا گذشته پر افتخارشان را حاضر کرده باشند، و حتی جنگزدهها و اسرا. بر گرد چراغی روشن از امیدواری و غرور، جمع آمدهان، با سی و چند سال فاصله، اینجا، در این مجموعه، شانه به شانه هم دادهاند تا مروری بر احوالشان شده باشد که ما بخشی از همه این آدمهای از یاد رفتهایم، محوری بر این تکههای پراکنده پازل که زندگی را ساختهاند.