فقط دانشگاه میرفتم و کار میکردم و به زندگی خالی خود چسبیده بودم که دوباره سر و کله مسعود پیدا شد. این بار پشیمون و گریان. ولی من نمیتونستم ببخشمش. وقتی ازدواج کرده بود دلیلی نداشت بیاد سراغ من. پسش زدم و اون خودکشی کرد. یادته تو بیمارستان وقتی جلوی همه زدی تو گوشم حتی تو صورتت نگاه نکردم؟