دختری نونهال پس از تنهایی مطلق و مردن همه اعضای خانوادهاش او را آهن میخوانند و به عنوان خدمتکاری در خانه یکی از اعیان شهر زندگی میکند در این خانه بین او و دختر این خانه آفاق دوستی عمیقی شکل میگیرد به گونهای که با او دوست همراز همراه و همدل مکتب خانه و زندگی میشود رمان حاضر فراز و نشیبهای زندگی بانوی اوست سرنوشتی که با بود و نبود آهن گره خورده است.