در این داستان، روزنامهنگاری به نام "ستاره "در یکی از روزهای پر تلاطم زندگی خویش تصمیم میگیرد خاطرات زندگیاش را بنویسد .او روایت زندگی خود را از سال 1356آغاز میکند ;یعنی زمانی که وارد دانشگاه شده است .سرگذشت هیجانانگیز ستاره از همین هنگام شکل میگیرد .خانوادهاش در رخدادهای سیاسی حضور پیدا میکنند .جوانهای بسیاری به خواستگاریاش میآیند .خود او نیز مدتی بعد فعالیت اجتماعی و سیاسی خویش را آغاز نموده در همین گیرودار مردان بسیاری را شیفته خود میسازد و بدین ترتیب، در خلال روایت بخشی از عشق و حسرت و جاه طلبی آدمها را بازگو میکند .