طنز و طنزنویسی در ایران در حال یافتن جایگاه واقعی خود است و میکوشد این خلا محسوس در ادبیات غنی و پربار ما را به نحو احسن پر کند. بهتر است پیش از پرداختن به موضوع کتاب به ارائه تعریفی از طنز بپردازیم و تصویری از گذشته طنز و طنزنویسی و هزل و هجو در ادبیات فارسی ارائه کنیم. در مقام تشبیه میتوان گفت قلم طنزنویس کارد جراحی است نه چاقوی آدمکشی. با همه تیزی و برندگیاش، جانکاه و موذی و کشنده نیست بلکه ارامبخش و سلامتآور است. زخمهای نهانی را میشکافد و میبرد و چرک و ریم و پلیدیها را بیرون میریزد. عفونت را میزداید و بیما را بهبود میبخشد. گاهی خنده و شوخی، گذران و خفیف و زاییده نقصها و اشتباهات کوچک و بیاهمیت است و زمانی تلخ و زهرآگین و ناشی از عیوب و مفاسد و گمراهیهایی که مقام اخلاقی طبیعت بشری را تنزل میدهند. پس هر چه مخالفت نویسنده و بغض و کینه او نسبت به حوادث زندگی شدیدتر و قویتر باشد، به همان نسبت طنز کاریتر و دردناک میشود و از شوخی و خنده ساده و سبک به مرتبه اعلای آنکه همان طنز واقعی باشد نزدیک میگردد.