چند ماه بعد ”به سفر بروید“ مرا اخراج کرد و از آن به بعد من به ندرت به حادثه افتادن لباسم در آن میهمانی فکر میکردم. وقتی سردبیر میخواست مرا اخراج کند گفت:«تو هیچ شانسی در این زمینه شغلی نداری.» و من میدانستم که چون موفق نشده بودم وارد حیطه تبلیغات بشوم، چندین هزار دلاری را که میتوانستم به چنگ بیاورم از دست دادهام.