ماجرای تلاش پیگیر و خستگی ناپذیر مادری است که همراه دخترکش، که راوی این داستان پرماجراست- برای راه یافتن به تئاتر برادوی عازم نیویورک میشود. زن که به تازگی از شوهرش جدا شده است، همه کوشش خود را به کار میبندد تا با توسل به وسایل و شیوههای ممکن راه توفیق را بپیماید و دختر شیرین زبانش بزرگترین محرک و مشوق او در لحظههای ناکامی و دلافسردگی وی به شمار میرود. نویسنده به طرز لطیف و استادانه ای توانسته است دنیای پرمخافت کسب و کار در آن جامعه را از درون منشور سادگی و صفای راوی داستان در برابر خواننده به نمایش بگذارد.