رمان ایرانی

اوج و موج

من به حد کافی شرمنده‌م، الان چندین ساله دارم تاوان اون روزو تو محکمه وجدانم پس می‌دم. ولی به من هم تو اون شرایط حق بده. پدرم رو از دست دادم، مادرم فلج شد و برادرم از غصه ترک وطن کرد و آمین، بهترین دوستم مسبب تمام این بدبختی‌ها بود، خوب من هم راهو از چاه گم کردم، وقتی تو پرویز رو که به پات افتاده بود زار می‌زد از خودت روندی کنترلم رو از دست دادم اون کلمات نامناسب رو که منو عمری تو عذاب وجدان سر گردون کرد، به زبون آوردم حالا زنگ زدم تا حلالم کنی...

افراز
9789642439331
۱۳۹۲
۲۷۲ صفحه
۱۸۷ مشاهده
۰ نقل قول