میلرزیدم و باورم نمیشد اولین کارم اینطور شروع شده باشد. دیوانهوار تختها را چندین بار شمردم و زنگ را فشار دادم. 12 تخت بود با 12 دسته گل جامانده اتاق پر میشد از بچهها و ساعتی بعد خالی میشد.