هوای داخل ماشین دم کرد و خودم را در آستانه خفگی میدیدم. همین شد که دوباره شیشه را پایین کشیدم. شیشه بخار کرده ماشین همراه با ابرهای سقوط کرده به روی جاده دیدم را کور کرده بودند. جاده اما مستقیم بود و تا کیلومترها بوی تغییر به مشامم نمیرسید.