دنکاهیل 13 ساله و خواهر بزرگترش ایمی، فکر میکردند عضو یکی از قدرتمندترین خانوادههای دنیا هستند، فکر میکردند جستجوی 39 سرنخ آنها را به منبع قدرت میرساند؛ حتی فکر میکردند که برنده شدهاند؛ اما این بار ایمی و دن اشتباه میکردند. تلفنهای نگرانکننده، یکی پس از دیگری، از سرتاسر دنیا رسید. یک گروه مرموز به نام وسپر، کاهیلها را دزدیده بودند. حالا ایمی و دن فقط چند روز فرصت داشتند تا درخواستهای عجیب گروگانگیرها را برآورده کنند؛ در غیر این صورت دوستانشان که اسیر شده بودند، کشته میشدند. ایمی و دن نمیدانستند وسپرها چه میخواهند یا چطور میتوانند جلوی آنها را بگیرند. تنها یک چیز کاملا واضح بود. وسپرها میخواستند به هر قیمتی برنده شوند، و اگر سرنخها به دستشان میافتاد... این بار دنیا را میدزدیدند.