این دختر انی آرنو ، حاضر نمیشود رگ و ریشهاش را فراموش کند و سعی دارد زندگی و مرگ کسی که این موقعیت طلایی را برای او به ارمغان آورده است به تصویر بکشد. و از این فاصله دردناکی که بین او، که تحصیلکرده است ، و پدری پرده بر میدارد که معتقد است، این کتابها و موسیقی برای تو خوب است.من برای زنده ماندن به این چیزها احتیاج ندارم.