این تابلو تصویری از خاطرات کودکی من است، کودکیم و کریسمس! رویاهای پدر و مادرم که پس از جنگ، در مجارستان آرزوی زندگی بهتری میکردند. رویاهایی که همه عمر با من بودند. باز هم جنگ است؛ نزدیک منزلم صدای انفجار میآید، پنجرهها میلرزد؛ شعلههای آتش زبانه میکشد و مردم فرار میکنند... و من، دلم نگران میتپد، آیا فرشتگان کوچکم سالم از مدرسه به خواهند رسید؟!