«بریت اندرسون» از تهیهکنندگان موفق برنامههای تلویزیونی، با خبر میشود که خواهرش «گرتا»، که سالهاست با او قهر کرده است، در یک حادثه آتشسوزی کشته شده است. بریت پس از شنیدن این خبر بلافاصله راهی «ورمونت»، شهر محل زندگی خواهرش میشود. در آنجا او برای اولین بار با شوهر خواهرش «الک لینچ» و نیز خواهرزاده یازده سالهاش، «زو» که به طرز معجزهآسایی از آتشسوزی جان سالم به در برده روبهرو میشود. بریت رابطه صمیمانهای با خواهرزادهاش برقرار میکند و به او قول میدهد تا هنگاه بهبودی نزد او بماند. در این اثنا بریت متوجه رازهای پشت پرده مرگ خواهرش میشود که...