نیلا با چشمانی درشتشده از شگفتی، با دو دست جلوی دهانش را گرفته بود تا مبادا صدای شیونش شنیده شود. اینها برمن، بر قلب من، بر روح من سنگینی میکند، آقای مارکوس. این همه سال گذشته، اما تمام اینها بر جان من سنگینی میکند.
۲۳ رمان
خالد حسینی از پدر و مادری هراتی ، در شهر کابل زاده شد. مادرش معلم فارسی و تاریخ در یک لیسه (دبیرستان) بزرگ دخترانه در کابل بود. در سال ۱۹۷۶، پدر خالد حسینی به عنوان دیپلمات وزارت خارجه افغانستان، به پاریس اعزام شد و او نیز به همراه خانواده، به پایتخت فرانسه رفت.
در سال ۱۹۸۰ و به دنبال کودتای کمونیستی در افغانستان، پدر خالد حسینی از سفارت افغانستان برکنار شد. در نتیجه خانواده حسینی از ایالات متحده تقاضای پناهندگی سیاسی ...
بادبادکباز
اثری شگفتانگیز.. این داستان از جنس آن داستانهای فراموشنشدنی است که تا سالها با شما خواهد ماند. این رمان استثنایی تمام درونمایههای مهم ادبیات و زندگی را دربرمیگیرد: عشق، افتخار، گناه، ترس، رستگاری... این کتاب در من چنان تاثیرگذار بود که تا مدتها هرچیز که بعد از آن میخواندم، بیورح به نظر میرسید.
بادبادکباز اولین رمان افغانی است که به ...
بادبادکباز
«بادبادکباز» داستانی گیرا و احساسی از خیانت و رستگاریست. دریچهای به دنیایی نو با نام زندگی افغانها که عجیب، فریبنده و در عین حال آشناست. «خالد حسینی» با ایجاد تعادل چشمگیر مابین وضوح و قدرت، مرزهای شالودهسازی و قصهگویی را درمینوردد. برترین نقطه قوت «بادبادکباز» در حقیقت دستمایه تقدیر و عدالت و فایق آمدن خیر بر شر به رغم تمامی ...
بادبادکپران
خالد حسینی در اولین رمان خود به نام بادبادکباز به دستاوردی نائل آمده که فقط تعداد اندکی از نویسندگان معاصر به آن دست یافتهاند. نویسنده ضمن روایتی آموزنده و روشنگر از نابسامانیهای سیاسی و فرهنگی افغانستان شخصیتهایی پویا میآفریند که تلاشهای تاثربرانگیز و پیروزیهای پرشورشان حتی تا مدتها پس از پایان کتاب در ذهن خواننده باقی میماند و شاید تنها ...
1000 آفتاب شگفتانگیز
در رمان هزار خورشید تابان کمابیش همان مقطع زمانی بادبادکباز مطرح شدهاست،با این تفاوت که در اینجا داستان دو زن در میان است و از ستم مضاعفی می گوید که در افغانستان جنگزده بر زنان روا داشتهاند.به نظر خالد حسینی در این رمان گام چشمگیری به پیش برداشته و هیچ چیز را سیاه سیاه یا سفید سفید ندیده است.
1 هزار خورشید باشکوه
در رمان هزار خورشید تابان کمابیش همان مقطع زمانی بادبادکباز مطرح شدهاست،با این تفاوت که در اینجا داستان دو زن در میان است و از ستم مضاعفی می گوید که در افغانستان جنگزده بر زنان روا داشتهاند.به نظر خالد حسینی در این رمان گام چشمگیری به پیش برداشته و هیچ چیز را سیاه سیاه یا سفید سفید ندیده است.