اولین رمان حمیدرضا صدر روایتی از زندگی محمدرضا پهلوی است در سال 1344 مردی که زبان گزارشی صدر ترسها و باورهایش را با رفت و برگشتهای زمانی روایت میکند. شاهی که از ترور میهراسد. مدام به گوشههای تاریک ذهنش سرک کشیده میشود...
۴ رمان
Hamid Reza Sadr Was Born in 1957 in Mashhad, Iran. But His Family Lives in Mashhad Just for Two Weeks. He Spend His Childhood in Kermanshah & then They Went to Tehran. He Writing for Haft Monthly Magazine in Iran.
پیراهنهای همیشه (مردان فوتبال تک رنگها)
توپ به جستجویش آمده، به رویش لبخند زده، بر پایش نشسته. توپ به بازیکن نیاز داشته و بازیکن به توپ. آنها رقصکنان جلو رفتهاند و جلو...
زمان سپری شده و توپ بیوفا،دل از بازیکن کنده و بازیکن را تنهاترین تنهای دنیا کرده. بازیکن کفشها را درآورده، آب دهانش را قورت داده و گوشهایش را گرفته تا نفرین «تمام شدهای، تمام» را ...
پیراهنهای همیشه (مردان فوتبال تکنگاریها)
توپ به جستجویش آمده، به رویش لبخند زده، بر پایش نشسته. توپ به بازیکن نیاز داشته و بازیکن به توپ. آنها رقصکنان جلو رفتهاند و جلو...
زمان سپری شده و توپ بیوفا،دل از بازیکن کنده و بازیکن را تنهاترین تنهای دنیا کرده. بازیکن کفشها را درآورده، آب دهانش را قورت داده و گوشهایش را گرفته تا نفرین «تمام شدهای، تمام» را ...
325
«325» روایتی حمیدرضا صدر از از سیصد و بیست و روز نخستوزیری حسنعلی منصور. صدر بعد از نوشتنِ ناداستانِ موفقِ «تو در قاهراه خواهی مُرد» درباره محمدرضا پهلوی این روایت را نوشته است. کتاب با زاویه دید دوم شخص روایت شده و در آن از مردی گفته میشود که یکی از خاصترین و مرموزترین چهرههای تاریخِ سیات در دورانِ پهلوی ...